داستان کوتاه مادر پارت دوم

ساخت وبلاگ
سلام سلام . یه داستان کوتاه رو مخی براتون آوردم 

دو پارته ، این پارت اولشه . 

موضوعش از این روان شناسی هاست . اگه گریه کردین به من فحش ندین 

خب دیگه بپرین ادامه مطلب

داستان کوتاه مادر پارت دوم...
ما را در سایت داستان کوتاه مادر پارت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikkiarjmandi بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 20 دی 1397 ساعت: 13:51

سلام .

یه رمان قشنگ آوردم براتون . 

مجموعه کاراگاه ، یه چندگانه پلیسی معمایی جذاب به قلم خودم هستش . جلد اول با عنوان چشمان آبی فصل به فصل تو وبلاگ قرار می گیره . 

برای خوندن پارت اول بپرین ادامه مطلب ...

داستان کوتاه مادر پارت دوم...
ما را در سایت داستان کوتاه مادر پارت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikkiarjmandi بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 20 دی 1397 ساعت: 13:51

سلام چشمان آبی از مجموعه کاراگاه رو آوردم .

برای خوندن فصل اول رمان بپرین ادامه مطلب جیگرای من ... 

داستان کوتاه مادر پارت دوم...
ما را در سایت داستان کوتاه مادر پارت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikkiarjmandi بازدید : 85 تاريخ : پنجشنبه 20 دی 1397 ساعت: 13:51

سلام

دو تا متن زیبا درباره دختر و مادر .

تقدیم به همه مادران و دختران سرزمینم .

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه مادر پارت دوم...
ما را در سایت داستان کوتاه مادر پارت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikkiarjmandi بازدید : 88 تاريخ : پنجشنبه 20 دی 1397 ساعت: 13:51

مـــــقـــــدمــــــہ : دخترک لرزان و خسته برای چندمین بار مشت های دردمندش را بر روی در کوباند و فریاد زد : _ تو رو خدا در رو باز کن ! آهای صدام رو می شنوی ؟ من رو بیار بیرون .از شدت ضربه هایش کم و کم تر شد تا جایی که مشت های بی جانش دیگر حرکت نکردند و زانوان لرزانش خم شدند . همان جا نشست و به در تکیه داد . عقربه های ساعت روی مچش نیمه شب را نشان می داد و به داستان کوتاه مادر پارت دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان کوتاه مادر پارت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikkiarjmandi بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت: 19:41

شانه ام از اشک هایش خیس می شوند و صدای لرزان و بمش در گوشم پژواک می شود : « گریه نکن ، انوشم . گریه نکن قربونت برم . ببخش منو ، منظوری نداشتم من خیلی خسته ام . کیانوشمون زنده نموند اما ما هنوزم فرصت داریم . علم پزشکی خیلی پیشرفت کرده ، می ریم دکتر شانسمون رو امتحان می کنیم ؛ اگرم نشد که فدای سرت ، این همه بچه هستن که خانواده ندارن پدر و مادر می خوان یکی رو داستان کوتاه مادر پارت دوم...ادامه مطلب
ما را در سایت داستان کوتاه مادر پارت دوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nikkiarjmandi بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت: 19:41